ظریفبینی سیودوم: «بوشهر»، پرچمدار ملیگرایی و دفاع از حریم وطن
دوشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۷، ۰۷:۲۲ ق.ظ
چه لزومی دارد که مردم ما بدانند انگلیسی ها چهار بار به بوشهر چشم طمع گشودند و قشون نظامی پیاده کردند اما چندین بار شکست مفتضحانه ای خوردند و عقب نشینی کردند؟ هنگام غلبه دشمن هم فتنه انگلیسی و قهر حکومت مرکزی با بوشهری ها و تنگسیرها و دشتستانی ها باعث شکست دلیران جنوبی شد. چرا کسی باید دغدغه دانستن این مسائل را داشته باشد؟!
بوشهر ما سرشار از اماکن و امارت و نمادهای تاریخی به جا مانده از دهه و قرن های گذشته است اما روزمرگی با چاشنی بی توجهی خیلی از آن ها را به باد فراموشی سپرده است.
میدان رفاه، میدان سوژه ها!
سال های سال بود شکل و شمایل میدانی که محله های اصلی منطقه 2 بوشهر را به هم متصل می کرد -و به واسطه نزدیکی با فروشگاه زنجیره ای رفاه، میدان رفاه نامیده شد- نقل گفتگوهای روزمره مردم بود. عباراتی بدین مضمون که "این چند ضلعی را چه کسی مهندسی کرده است که بیشتر به میدان «من چه کنم» می نماید!" وقتی شهرداری نیت بهبود طرح میدان را داشت مردم این دغدغه را داشتند که درخت های میدان چه می شود؟ که انصافا دلسوزی به حقی بود. بالاخره میدان را تخریب کردند و خوشبختانه حداقلِ ذوق و سلیقه را به خرج دادند تا درخت های قدیمی میدان قطع نشود.
چند سال پیش فروشگاه رفاه دچار آتش سوزی شد و پرده ای سیاه چهره خسته آن را پوشاند و تا چند مدت مردم وقتی آن حوالی می گذشتند سوژه ای جدید برای اشاره پیدا کرده بودند.
این دو سوژه نمونه ای بود از مسائلی که ذهن ما شهروندان بوشهری را درگیر کرد اما در کنار این همه سوژه کمتر کسی سراغ قبرستان نزدیک میدان را می گیرد. شاید مسافرانی که پیش از آمدن به بوشهر از طریق گوگل اماکن تاریخی این شهر را جستجو می کنند بیشتر دغدغه یافتن و دیدن این مکان پر رمز و راز و سرشار از نماد و نشانه را داشته باشند.
قبرستانی که دیوارهای رنگ و رو رفته اش شاید برای واکاوی و کنجکاوی از تاریخ و چرایی ساخت آن برای مخاطب رغبتی باقی نگذارد. البته بگذریم از شهروندانی که ذهن اقتصادی فعال دارند و هر از گاهی موقعیت جغرافیایی و متراژ آن را در نظر می گیرند و با قیمت روز سود حاصل از کوبیدن و ساخت و ساز آن را محاسبه می کنند. ای کاش در همه مسائل زندگی مان اینقدر ذهن خلاق داشتیم!
رد پای سانسورچیهای انگلیسی؟!
اصلا چه اهمیتی دارد که تاریخچه قبرستان متجاوزین انگلیسی را بدانیم؟ مگر قرار است فرزندان ما از ما چنین مسئله ای را مطالبه کنند؟ مگر دانستن اینکه انگلیسی های بیگانه در بوشهر قبرستان داشته باشند برای ما نان و آب می شود؟ مگر قیمت دلار را پایین می آورد؟ مگر...
یکی از ابتدایی ترین پیشنیازهای ملی گرایی آگاهی از تاریخ است که حداقل در این موضوع می توان انتقاد را به خود ما بوشهری ها وارد دانست. چقدر به دنبال پرس و جو و مطالعه از تاریخچه این قبرستان بوده ایم؟ چه افرادی اینجا دفن شده اند؟ کشته ها متعلق به چه بازه زمانی و چه جنگی بوده اند؟ بوشهری ها مگر با انگلیسی ها سر جنگ داشتند؟! چه لزومی دارد که مردم ما بدانند انگلیسی ها چهار بار به بوشهر چشم طمع گشودند و قشون نظامی پیاده کردند اما چندین بار شکست مفتضحانه ای خوردند و عقب نشینی کردند؟ بار آخر هم فتنه انگلیسی و قهر حکومت مرکزی با بوشهری ها و تنگسیرها و دشتستانی ها باعث شکست دلیران جنوبی شد. چرا کسی باید دغدغه دانستن این مسائل را داشته باشد؟!
از قیام رئیسعلی دلواری که فرمانده میدان جنگ مشروطه خواهان در جنوب بوده و می توان گفت آخرین تهاجم نظامی انگلیسی ها به بوشهر است حدود یک قرن می گذرد، اما کف جامعه را سکوت خبری و بایکوت آگاهی فراگرفته است. یعنی همه این کج سلیقگی ها و بایکوت ها اتفاقیست...؟ به راستی که میدان رفاه برای هر کسی که رفاه به همراه نداشت اما برای بریتانیایی ها آرامش عجیبی در قبرستانشان نصیب کرد.
گورستان را فراموش نکنیم
این قبرستان یادآور روزهای استعمارگری انگلیس در جنوب ایران و شجاعت مردم بوشهر است. در معرفی این قبرستان آمده است: «این قبرستان برای سربازان انگلیسی است که اکثر آنها در نبرد با «سرهنگ باقرخان تنگستانی» و «رئیسعلی دلواری» کشته شدهاند.» بر اساس عکسهای قدیمی این قبرستان، زمانی صلیبهای بزرگی بالای مقبرهها وجود داشته که اکنون هیچ اثری از آن یافت نمیشود. امروز در قبرستان انگلیسیها تنها چند قطعه سنگ شکسته دیده میشود که خار و خاشاک، زباله و اجساد حیوانات و پرندگان آن را در بر گرفته، قبرها تبدیل به باغچه شدهاند و تنها سنگنبشته روی یکی از قبرها باقی مانده است.
انگلیسی ها چهار بار به بوشهر حمله ور شدند و هر بار با مقاومت مردم دلیر این خطه مواجه شدند حتی زمانی که حکمران جنوب به اجداد ما خیانت کرد و حمایت نظامی از دلیران تنگستان و مجتهدان صاحب فتوای بوشهری نکرد. این قبرستان را خود انگلیسی برای پاسداشت سربازان و فرماندهانشان ساختند. در واقع این محل برای آنها مقدس بوده و آمده بودند که بمانند اما دست خدا و غیرت پدران ما باعث شد خیال واهی تاراج نگین جنوب را در همین گورستان دفن کنند. اما به واقع ما برای پاسداشت شهدای دفاع از جان، مال، ناموس، خاک و وطن خود چقدر هزینه کرده ایم؟!
حتی گفته می شود پس سال های ابتدایی انقلاب اسلامی افرادی اجیر شده بودند تا سنگ نوشته های روی قبرها را مخدوش کنند تا اسامی انگلیسی های مدفون و سربازان آنها شناخته نشود. چه کسی گمان می کرد روزی فرا رسد که از سرزمینی که ملکه آن می گفت: "خوردشید در مُلک ما غروب نمی کند" جزیره ای بیش نماند... روزی فرا رسد که یادمان مهاجمان بریتانیایی به پیادهرو مردم را تبدیل شود.
گذشتگان ما غیرت و ملی گرایی را در میدان نبرد و با خون خود اثبات کردند اما اینکه بی توجه کنار نمادهای تاریخی که یادآور حماسه سازی گذشتگان ما است به راحتی بگذریم با این مسئله همخوانی ندارد. برخی فقط ادعای ملی گرایی را دارند اما ما پرچمدار آن بودهایم، چرا به پیشینه خود افتخار نکنیم؟ مگر مقاومت تفنگداران تنگستانی و دشتستانی با سلاح های فیتیله ای و قدیمی مقابل ارتش کلاسیک بریتانیا که به وسیله ناو از هزاران مایل دورتر از ایران به سواحل بوشهر هجوم آورده بودند، اقدام کوچکی است؟ افتخار و انتقال سینه به سینه رشادت های پدران ما و نقل چگونگی رخداد جنگ ها که حتی زنان لرده را نیز به پشتیبانی مردان جنگی به میدان آورد، حداقل وظیفه مدنی ما جهت بزرگداشت خون های ریخته شده برای آزادی و آزادگی کنونی نسل امروز است.
۹۷/۱۱/۰۸