ظریفبینی هجدهم: دستهایی که کار در رطوبت 99 درصدی را ترجیح میدهند
با نیمنگاهی به حاشیه بسیاری از میدانهای شهرمان مشاهده میکنیم که این میدانها همه روزه محل تجمع افرادی است که برای امرار معاش خانواده و کسب روزی حلال تلاش میکنند و تمام فکر و ذکرشان تأمین مایحتاج خانواده است، البته این کارگران مشکلات عمدهای دارند که دلیل عدم امنیت شغلی آنان محسوب میشود.
صبح هنگام وقتی در میدانهای اصلی شهر خود قدم میزنی اگر از تابلوهای رنگارنگ مغازهها چشم بپوشی و به بوق و صدای خودروها که اول صبح انرژی انسان را تلف میکنند اهمیتی ندهی، باز هم از تجمع و خیل کارگران و افرادی که با تیپهای گوناگون و انواع قومیتها چشم انتظار توقف خودرویی مقابل خود هستند نمیتوان به سادگی گذشت.
کارگرانی که کنار جداول در خیابانها و میدانهای اصلی شهر نشستهاند، هر رهگذر و سرنشین خودرویی را کار تازه و کارفرمایی جدید تصور میکنند که قرار است در قبال انجام دادن کار برای وی، سفره آن شب خانوادههایشان با لقمه نانی هر چند فقیرانه پرشود.
برخی از آنها چنان مشتاق کار به نظر میرسند که اگر نزدیکشان با صرفهای گلوی خود را هم صاف کنی، به خود میگیرند و با نگاه مدت دار و با چشمان دوخته از تمنا می گویند: «کارگر نمی خواهی؟!»
اگر نگذاری من بیایم، کسی کمکت نمیکند!
نپرسیده هم مشخص است که غالب این کارگران که هیچ محدودیت سنی ندارند سراغی از درس و مشق نگرفتهاند یا اگر هم سر کلاس درس و مدرسه نشسته باشند، به دبیرستان کفایت دارد. یکی از این کارگرها که دیگر مویی بر سرش نمانده بود این گونه سر گفتگو را با من باز کرد: «کارگر نمی خواهی؟! با هم سر قیمت کنار می آییم و ...»
صحبتش را قطع کردم و پرسیدم اهل کجایی، که ثانیه نگذشت دیدم 10 – 15 نفر دور من جمع شدند(!) و اگر غریبهای آنجا حضور داشت و شرایط را می دید با خود فکر میکرد که یک لشکر می خواهد این جوان را کتک بزند!
یکی میگفت من ارزان تر حساب می کنم، دیگری کمی طلبکارانهتر حرف می زد؛ «اگر نگذاری من بیایم کارت را انجام دهم کسی دیگر کمکت نمیکند.» دیگری که جوان تر به نظر می رسید و زخم نسبتا عمیقی -که احتمال دادم بر اثر ریزش مصالح روی دستش نقش بسته باشد- بر دستان خود داشت، وقتی متوجه چشمان خیره من به دستش شد، سعی کرد خودش را جمع و جور کند و اظهار کرد که در حال جابجایی دو ردیف بلوک بوده که این بلا سرش آمده است!
کارگـر نـمــیخـواهـم
وقتی بلند گفتم که کارگر احتیاج نداشته و فقط با این پیرمرد کمی صحبت دارم، دیگر افراد کم کم از دور من متفرق و به سمت خودروهای مردم سرازیر شدند. پیرمرد ادامه داد که از تبریز آمده و از 5 سال پیش ساکن بوشهر است. البته چنین که اذعان کرد 10 سال در شهرکرد و خرم آباد هم حضور داشته اما به دلیل اینکه در این شهرها زیاد به کارگران غیربومی اعتنایی نداشتند، عازم جنوب و بوشهر شده است.
از او تشکر کردم و مسیر خود را ادامه دادم و همزمان فکر میکردم که چرا این همه کارگر در میدان های شهرمان تجمع می کنند و برای یافتن یک کار روزمزد و چند ساعته ساعتها گرمای طاقت فرسای این شهر را تحمل می کنند، اما خود مردم بومی برخی اوقات حتی با وجود داشتن سرمایه مالی ثروت خود را در راه تولید و ایجاد ارزش افزوده به کار نمیگیرد...
نبود امنیت شغلی، بزرگترین نگرانی کارگران ساختمانی
هجوم کارگران فصلی و تجمع آنها در اطراف خودروهایی که برای انجام کارهای ساختمانی و خدماتی خود به دنبال یک یا چند کارگر به محل تجمع کارگران آمده، گویای تلاش مظلومانه کارگران فصلی برای به دست آوردن یک لقمه نان در آن روز و بیکار نماندن است.
کارگران ساختمانی تحت پوشش هیچ قانونی نیستند و اگر کارفرما حقوق آنها را یک ماه یا چند ماه ندهد نمیتوانند به هیچ مرجعی شکایت کنند، که این مسأله بزرگترین نگرانی را برای کارگران ساختمانی به وجود آورده است. تجمع آنان نیز گاهی باعث عصبانیت مغازهداران سر میادین میشود و یا شهروندان با آنان برخوردهای نابجا دارند که دل آنان را بیشتر می رنجاند.
نائب رئیس وقت شورای شهر بوشهر در سال 91 از راهاندازی خانه تلاش و ساماندهی 3 هزار کارگر فصلی در بوشور خبر داده بود. البته در آن برهه اقداماتی هم برای صدور کارت شناسایی برای این کارگران صورت گرفت اما نتیجه کار مشخص نشد.
این افراد نه مزد ثابتی دارند نه بیمه، از پاداش و عیدی هم که خبری نیست، بنابراین اگر بلایی هم سرشان بیاید معلوم نیست سرنوشت زن و بچه آنها چه میشود. روی داربست رفتن و کار کردن در بلندی حتی به گفتن هم آسان نیست، چه برسد به وارد شدن به بطن کار! اما کارگران فصلی چارهای جز این ندارند که با وجود همه سختیها تن به چنین کاری بدهند تا خود و زن و بچهشان گرسنه نمانند.
کارگران فصلی و ساختمانی در انتظار سهام عدالت
با گذشته سه سال از مصوبات شورا و اقدامات صورت گرفته، مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر در گفتگو با یکی از خبرگزاریها از واگذاری دعوتنامه سهام عدالت برای بیش از 20 هزار کارگر فصلی و ساختمانی در این استان خبر داد.
حسین حیدری گفت: در مرحله اول ثبت نام سهام عدالت کارگران فصلی و ساختمانی که در سال 90 صورت گرفت، به ثبت نام 38 هزار و 350 نفر از این کارگران اقدام کردیم که از این تعداد 26 هزار و 532 نفر به تأیید وزارت متبوع رسیده است.
وی ادامه داد: در مرحله دوم و از تاریخ 16 دیماه سال 91 با اطلاعرسانی لازم از طریق رسانه ملی و همچنین ارسال پیام کوتاه، واجدین شرایط با مراجعه به ادارات تعاون، کار و رفاه اجتماعی محل ثبت نام مرحله اول نسبت به تهیه و تکمیل فرم اقدام کردند.
به گفته حیدری توزیع و تحویل فرمها طی دو مرحله 10 روزه انجام گرفته و تعداد 21 هزار و 944 فرم پس از جمع آوری و بازبینی، جهت انجام مراحل بعد به سازمان امور اقتصادی و دارایی استان بوشهر ارسال شده است.
البته طبق گفته مدیر کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان بوشهر چگونگی تحویل دعوت نامه سهام عدالت کارگران فصلی و ساختمانی استان هنوز مشخص نیست و متعاقباً اطلاع رسانی خواهد شد.
کارگری در رطوبت نود و نه درصد
بیکاری، کار را به جایی میرساند که آنهایی که توان رفتن ندارند در سختترین شرایط در یکی از گرمترین شهرهای ایران آن هم با دمای 40 و یا 50 درجه و رطوبت 99 درصدی به هر خودرویی که از مسیرشان عبور میکند نگاهی پرحسرت داشته باشند تا شاید برای کندن و یا پر کردن چالهای، حمل بار و کارهای دیگر فرصتی نصیبشان شود و روزیشان را کسب کنند.
روز رو به اتمام است و ماه کمکم شعلههای آفتاب خورشید را از مردم بوشهر میگیرد، اما کارگران در میدانهایی که هر روزه برای کار میآیند ایستاده هستند و منتظرند که کسی بیاید و بگوید «کارگر میخواهم» در این حین گامها به سمت صدا هدایت میشود اما تنها یک کارگر موفق میشود امروز به سر کار برود...
سلام، با تشکر از شما
"دستهایی که کار در رطوبت 99 درصدی را ترجیح میدهند"
با آدرس: http://harfeto.ir/?q=node/42962
در سایت "حرف تو" انتشار یافت.
چشم به راه مطالب خوب شما هستیم.
هدیه سایت "حرف تو" به شما: (احادیث تکان دهنده ظهور) پیامبر اکرم (ص): روزگاری خواهد آمد که دین خدا تکه تکه خواهد شد. سنت من در نزد آنان بدعت و بدعت در نزد آنان سنت باشد ، شخصیت های بزرگ در نزد آنها حیله گر خوانده می شوند و اشخاص حیله گر در نزد مردم، با شخصیت و وزین خوانده شوند .
یا علی